دلبندم !شیرینم! برای اولین بار دیدیمت. حسش وصف ناپذیره
گلم! قند عسلم! ۴ شنبه ۲۳ شهریور وقت سونو داشتم با بابایی هماهنگ کردیم که بریم ببینیمت.... دکتر سونوگرافیستت متخصص زنان و زایمان و جنین شناسه... این دکتر اصلاْ اهل حواشی نیست و فقط دقت کارش براش مهمه... واسه همین سی دی تو کار نبود و خدا رو شکر که دوربین رو برده بودم و به بابا هم گفته بودم که معمولاْ سی دی می دن... تقریباْ سر وقت داده شده نوبت ما شد و رو تخت جا گرفتم بابایی هم پیشم رو به مونیتور نشست و هر دو منتظر شدیم... باور کردنی نبود عزیزم... مسخ شده بودم.... با اولین اقدام دکتر بیدار شدی و چنان دست و پاهات رو بالا آوردی و تکون دادی که ناخودآگاه اشک نو چشمام جمع شد.... تا اون موقع برام بیگانه بودی و فقط می دونستم بای...