اندر احوالات بارداری
مادر شدن کار راحتی نیست
عزیزم از وقتی اومدی توجه من از کار بیرون بیشتر به کار منزل معطوف شده ... نقریبا هر روز دارم به یه جای خونه ور می رم... بابا هم بیشتر به رنگ و لعاب خونه توجه می کنه... امروز با وجودی که خیلی هم دیر خوابیده بود صبح زود رفت بازار گل و کلی گل و گلدون گرفت...
راستش حالم خیلی خوب نیست... از خستگی زود می خوابم اما نمی تونم راحت بخوابم... توی هر حرکتی احساس می کنم شکمم مثل سنگ شده ... دیگه عضله هام رو نمی تونم کش بدم و گاهی درد می پیچه تو دلم... این وضعیت رو نمی پسندم کنار اومدن باهاش آسون نیست... اما چون می خوامت سختی های رو بی چون و چرا می گذرونم.... خیلی خوشحالم که با لطف خدا و بابا وقتی داری می آی که از دل و جون جات رو خالی می دونم... بیچاره اون هایی که ناخواسته درگیر این وضعیت می شن بدون طلب درونی ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی