حکایت ها اندر تقابل با ویار
حکایت ها اندر تقابل با ویار کنار اومدن با شرایط جدید همیشه زمانبر بوده اما شکر که آدمی فراموشکاره و به سختی به یاد می آره قبلا شرایط چطور بوده
با این وجود از مراحم پزشکان هم نباید غافل شد...
اوایل دوران ویار دکتر برام دمیترون تجویز کرد دارویی که با تحریم های اخیر نایاب شده و من از یه داروخونه از همه جا بی خبر و بعد از زیرپا گذاشتن و تماس با ۲۰-۳۰ داروخونه تونستم ۱ برگ پیدا کنم... یه برگی که به ناچار ۳-۴ هفته رو باهاش سر کردم... خدا رو شکر با همکاری و درک مدیرم توی همون ۱۰ روز سرکار رفتم و مابقی تو خونه بودم...
اما کم کم اوضاع خیلی بدتر از قبل شد شاید علتش این بود که من با حجم غذای قابل تحمل جدیدم آشنا نبودم... می خوردم اما هیچ چی به معده ام نمی رسید... واقعا گشنگی کشیدم و به یه سرماخوردگی حسابی دچار شدم...
خدا اگه درد می ده درمون هم می ده....
برای سرماخوردگی پیاز خام معجزه می کنه....
برای ویارم هم شکر خدا سیب و زنجبیل (کپسول زینتوما) تا حدود زیادی تسکین دهنده است....
مهمتر اینکه حجم هر وعده غذایی باید به شدت کم شه و خوردن بسیار آروم... اینقدر که هنوز گشنه باشی...
