هلیاهلیا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 27 روز سن داره

نازبانوی مامان بابا

انتخاب نام دخترکم

عزیزم وقتی تو دل مامان بودی و ما مطمئن شدیم خدا دختری مثل فرشته ها بهمون داده که قراره روشنی زندگیمون باشه و شادی بیاره.. با جدیت بیشتری به صرافت انتخاب نام افتادیم..... کلی کتاب گشتیم و مامانی هر روز کلی تو فضای مجازی کلمه به کلمه جستجو می کرد تا نامی زیبا برای شما انتخاب کنیم.... به واژه های خوش اوای زیبایی برخوردیم و کلی پیشنهاد داشتیم.... هر روز لیستی از بهترین اسامی که بهش بر می خوردیم در می آوردم ... تو سایت ثبت احوال هم جستجوش می کردم که قابل قبول باشه... بررسی می کردم فراوانیش چندتاست و شب با بابایی به شور می نشستیم... توی این بررسی های یکایک، سایت ثبت احوال رو زیر و رو کردم... بعضی اسامی فوق العاده خوش آوا بود ولی یا معنای دلنش...
12 آبان 1391

و اما داستان اومدن عسل خانوم- بخش نخست

دوستان عزيزم....سلام فسقلي ما كلي خانوم شده و مامانش با كلي تاخير مي خواد از خاطره زايمانش بگه... 16 اسفند (سه شنبه) رفتيم واسه سونوي 38 هفتگي توي بيمارستان صارم... همون جايي كه خانومي اومد... بعد از كلي معطلي جوجومون رو ديديم... الهي قربونت برم ماماني همون موقع فكر كرديم و گفتيم كه صورت گشاده اي داري و دكتر از موهاي نازنينت كه تو آب شناور و سيخ به نظر مي رسيد گفت و گفت ماشاءا.. چه موهايي هم داره.... به فيلم هاي اون روزها كه نگاه مي كنم مي بينم اصلاً باورم نمي شد كه قراره زودي بپري بغلمون... خلاصه با كلي كيف كرديم و بابايي فيلم گرفت دكتر گفت برگشتي و اومدنت نزديكه... من گزارش هام رو تلفني به همه گفتم و به سبا گفتم كه ياد بچگي هاش افت...
9 آبان 1391

بعد از مدت ها سلام

سلام دوستان عزیزم راستش پیش از دنیا آمدن دخترکم مدت ها این سوال را داشتم که چرا وبلاگ مامان ها پیش از آمدن نی نی خیلی غنیه اما بعدش که می تونه مملو از تجربه باشه مدت ها ساکت و سوت و کوره...... جوابی که حالا بهش رسیدم.... یک دنیا حرف و خاطره داری و یه کوچولو وقت..... واسه آدمی مثل من هم که اتاق کار و مطالعه اش به اتاق بچه تبدیل شده، جای نامناسب رایانه و مشکلات نت رو هم اضافه کنید..... نی نی جون من تو بهترین زمان ممکن اومد، در حالی که ما عید را برای اومدنش پیش بینی می کردیم اسفند رو انتخاب کرد.... که خودش کلی داستان جالبی داره.....شکر خدا درست همونطور که می خواستم در حضور همسرم دنیا اومد و به یکی از شیرین ترین خاطرات مشترکمون تبدیل شد...
21 شهريور 1391

گل ماماني اومدنت نزديكه

عزيزم ديگه حسابي بزرگ شدي ...ماماني موقع راه رفتن فشار بيشتري رو حس مي كنه انگاري همون لحظه تصميم مي گيري به دنيا قدم بذاري، جا به جا شدن مامان موقع خوابيدن حسابي سخت و با فشار عضلات لگني همراه شده، موقع كار ماماني با زاويه 120- 130 درجه مي شينه و موقع نشستن تو تاكسي تو مسير اداره و خونه حسابي به شكم ماماني فشار مي آد... گلم وقتي فكر مي كنم چقدر جاي شما تنگ شده, نگران مي شم مبادا اين اوضاع باعث آزار شما بشه... واقعا كه خداي مهربون چه خلقتي داره توي يه فضاي تاريك و تنگ شما رو آماده مي كنه واسه يه دنياي فراخ و پر از انتخاب، بي اونكه هرگز به ياد بياري كه توي چنين حصاري بودي و جات چقده تنگ ب...
9 اسفند 1390

پيشي من عاشق شيرينيه

عزيزم ديروز ماماني شكم گنده شما، توي شيريني خوردن زياده روي كرد و سه 4 تا شيريني تازه و خوشمزه خورد (جاي همگي خالي- هر چند بعدش كلي شيريني زده شدم)...نيم ساعت داشتم با شيريني زدگي كلنجار مي رفتم كه ديديم نه بابا, خانم خانم ها كلي كيف كرده.... عزيزم چنان از مزه شيريني به وجد اومده بودي كه صداي شكم بند مامان، عين يه ملحفه آويخته توي توفان بلند شد.... و اما بعد از ظهر همون روز (با خاله ها: آزاده جون، نفیسه جون و سولماز جون)رفتیم دیدن آیه کوچولو... فسقلی خاله با اون موهای فرفریش، کلی هوشیار بود و با دقت هر کی که حرف می زد رو ورانداز می کرد... راستش با وجودی که خیلی قوی تر از قبل شدی، بیشتر روز رو ورجه ورجه می کنی، فشار جسمی مامان خیل...
2 اسفند 1390

شمارش معكوس تا اومدن ملوسك خانم

عزيزكم با آماده شدن اتاقت ديگه رسماً آماده اومدن شما هستيم.... و به قول بابايي تو اتاقت روزهاي آخر رو با شور و شوق بيشتري به انتظار مي مونيم... از ديروز و با شروع هفته 36 حركات شما خيلي خيلي بيشتر شده و كاملا معلومه كه داراي واسه لمس دنيا آماده مي شي... اين روزها همچنان مشغله ماماني زياده و واسه همين خيلي خيلي تند مي گذره...طوري كه گاهي فكر مي كنم از داشتنت تو وجودم سيراب نشدم و كلي لذت نابرده دارم..... عزيزم اگرچه حدود 1 ماه تا اومدن شما باقي مونده ولي قراره ماماني توسونوي هفته 38 شما رو ببينه... مي گن اون موقع حتي موهاي خوشگلكم هم معلوم مي شه... من و بابايي خيلي بي تاب ديدارتيم و اميدواريم دكتر همه چيز رو براي زايمان فيزيولوژيك مناسب بدو...
30 بهمن 1390