بازگشت بابا جون از سفر و کادوی نی نی مامان
عزیز دلم پریشب بابا جون بعد یه سفر حدود ١٠ روزه برگشت خونه..... خیلی جاش خالی بود..... نازنازی مامان می خوام یه رازی رو بهت بگم... ما آدم ها ٢٠٠ سالمون هم بشه باز به مامان بابامون وابسته ایم... فکر کنم علت اصلیش مهر پدر مادرها است که همیشه مراقب و دلنگرانمون هستند حسی که هیچ بنی بشری هزاری هم خوب به آدم نمی ده .... تازه با اون هم خاطرات مشترک و دلبستگی ها آدم هیچ جا به اندازه ای که کنار این عزیزان هست احساس امنیت و آرامش نمی کنه.... راستی که نعمت های بی بدیلی هستند که خدا به ما داده و شکرانه اش رو هر چی به جا بیاریم بازم ناچیزه.....
عزیزم با تمام وجود دعا می کنم خدا هیچ کس رو از داشتن این نعمت به خصوص از نوع خوبش محروم نکنه....
دلم می خواد از همین جا بلند بگم که پدر و مادر نازنینم دوستتون دارم و همیشه به داشتنتون محتاجم.....
و اما...
یه چیزی واسه نی نی جون من گفتنیه .... اون هم اینه که عزیزم سومین سوغاتیش رو از بابا جون دریافت کرده...... راستش من که اصلا فکر نمی کردم بابای گلم تویه سفر نسبتا کاری واسه قند عسل مامانی کادوی ویژه بیاره.... اون هم یه لباس خوشگل و جیگر واسه دختر کوچولوی مامانی..... خدایی خیلی ذوقیدم و از همین جا دست بابا جونم رو می بوسم............
قند عسلم درسته این همه سیسمونی خوشگل واسه ات خریدن ولی این یکی هم به نوبه خودش واسه ام خیلی جالب و دوست داشتنی بود.....
واسه یادآوری می گم که اولین سوغاتی رو شهریور وقتی خیلی کوچولو بودی و جنسیتت نامعلوم، خاله پریسا جون از سفر آورد که یه دست کامل لباس نوزادی لیمویی ناناز بود..... دومی رو هم سبا جون دو سه هفته بعد تو مهر آورد که یه ست استیکر دیواری خیلی خوشگل و یه آلبوم بامزه واسه شما بود بماند که هر دفعه هم واسه اینکه من مامان خوبی باشم واسه مون کلی مجله بامزه مخصوص نی نی می گیره......الهی قربونشون برم نی نی جونم دعا کن همیشه دلشون خوش و تنشون سلامت باشه و همه آرزوهای خوبشون برآورده شه
راستی دیروز دکتر بودم و باز صدای قلب نازنینت رو شندیم و کلی کیفور شدم الهی قربونت برم نمی دونی چقدر دلمون می خواد زودتر بیایی و تو آغوش بگیریمت (هرچند دوست ندارم این لذت شیرین همیشه با تو بودن زود به انتها برسه)... واقعا که کار خدا بی نظیره..... اونقده مهر نسبت به شما تودل همه ما گذاشته که باور کردنی نیست خصوصا اگه یکی از اون مشتاق ها ادمی باشه که هیچ حسی به بچه دار شدن نداشت (خودم رو می گم گلم)... ولی الان واسه ات بال بال می زنم و مدام قربون صدقه ات می رم...